نامه سرگشاده علی زارعی نجفدری مشاور احمدی نژاد به خاتمی :جناب آقای خاتمی ، لطفاً صادقانه پاسخ دهید.

یزدفردا "علی زارعی نجفدری مشاور رئیس جمهور در نامه‌ای سرگشاده به سید محمد خاتمی از برخی مواضع اخیر وی در سخنرانی‌های مختلف انتقاد كرد.

به گزارش یزدفردا متن کامل این نامه که در 
سایت  رسمی وی منتشر شده است  بدین شرح است:
نامه سرگشاده علی زارعی نجفدری به سید محمد خاتمی
بسمـه تعـالی
جناب آقای خاتمی ، لطفاً صادقانه پاسخ دهید.
           اخیراً در سخنرانیهای مختلف جنابعالی ،گاه در مقام معلم اخلاق، مواعظ اخلاقی می فرمائید و گاه در مقام یک لیدر سیاسی ، تحلیل و راهبرد سیاسی ارائه می دهید.گاه در مقام یک متفکر، بلحاظ فکری ارائه طریق نموده و گاه در مقام یک اقتصاددان ، فرمولهای اقتصادی خلق می نمائید و... تا اینجای کار حرفی نیست. ولی در این سخنرانیها مطالبی بیان نمودید که حکایت از آن دارد یا از مسائل جامعه و مملکت و تحرک و تحول اجرایی بوجود آمده در آن بی خبرید و یا با علم به آن ، با هدفگذاریهای از پیش تعیین شده ،‌ واقعیات را وارونه جلوه می دهید.
     علی ایحال ،‌ از این مواضع و حرفهایتان اینگونه برداشت می شود که ظاهراً گذشته های نزدیک را فراموش کرده اید و یا فکر می کنید مردم فراموش کرده اند. از اینرو یادآوری آن لازم به نظر می رسد:   
      اینكه مردم را عوام و ناتوان از قدرت تشخیص و خودتان را قیم فكری مردم می دانید ، اینكه بیش از یک دهه بر طبل اصلاحات كوبیدید و خودتان را پرچمدار اصلاحات و دیگران را مخالف هرگونه اصلاح گری قلمداد نمودید ، اینكه معیشت را اولویت دست چندم مردم ودغدغه مندان معیشت مردم را پوپولیسم عنوان می كنید ، اینكه آزادی را به گونه ای طرح می كنید كه مطلق بودن آنرا در اذهان متبادر می نماید ، اینكه دمكراسی را امری لایتغیر و ناقدین لیبرال دمكراسی را غیر واقع بین می دانید ، اینكه لوئی جرگه مدل افغانستان را بر تفكر مترقی و وحدت بخش ولایی كارسازتر می دانید ، ‌اینكه بیانیة حقوق بشر تراوش شده از ذهن اندیشمندان قرون گذشته فرانسه را غیر قابل خدشه و ناقدین آن را غیرقابل تحمل ودر مقابل برخی از احكام اجتماعی مسلّم دین را قابل نقد و ناقدین آنرا دارای ذهنی روشن و مستحق حمایت می دانید ، اینکه پروژه سراسر ابهام و بدون مبانی علمی " گفتگوی تمدنها " را ظاهراً دوستان و همفکرانتان در جای دیگر ساخته و پرداخته نموده و از زبان شما بیان می شود و در پی آن به جای گفتگو و تعامل و تعاطی صاحبان تمدن، شخصیتهای سیاسی به لابی گری و            بده بستانهای سیاسی می پردازند.
        اینكه طرح ساماندهی اقتصادی را حتی برروی كاغذ هم نتوانستید ترسیم كنید و درمقابل ، طرح تحول اقتصادی آمادة اجرای دولت را موجب زیرسؤال رفتن عملكرد دوران مسئولیت اجرایی خود و جریانات فكری و سیاسی خود دانسته و غیرعلمی و غیرمنطقی آنرا مورد هجمه قرار می دهید ، ‌اینكه پس از سالها درگیریهای درون جناحی، هنوز در تعیین شیخ اصلاحات و رهبری اصلاحات گیر كرده اید، ‌‌اینكه دولت شما ( قوه مجریه نظام) در قالب اپوزوسیون نظام عمل كرده و در این اپوزوسیونیگری، فراكسیون اكثریت مجلس وقت را با خود همراه نموده وساز خروج از نظام را كوك می كردید ،  اینكه مقاومت مدنی در مقابل نظام را اندیشه ای راهبردی و این مقاومت مدنی را نسخه ای شفابخش برای مردم معرفی و ترویج نموده ودر نهایت با " نه" بزرگ مردم مواجه شدید ، اینكه راهبرد مجهول الهویه " جامعة مدنی " را در مقابل نظریه مترقی "جامعه ولایی" و" نظام اسلامی" قراردادید ، اینكه بین مقاومت مدنی اینطرف آب و مقاومت ملّی آنطرف آب چه رابطة تئوریك و ارگانیكی وجود دارد، اینكه مسئول اجرایی و مجری تئوریهای نظام خود به تئوری پردازی پرداخته و در هرولة میان تئوری و اجرا فرصت سوزی را كاركرد اصلی خود نمودید ، اینكه هشت سال از عمر ارزشمند نظام را به جای كاروتلاش و اقدامات اجرایی ، به گفتاردرمانی پرداخته  و ‌فرصت سوزی نمودید.
     اینكه اندیشه های مترقی و تابناك حضرت امام خمینی(ره) را قابل نقد دانسته و تئوریهای دست چندم دهه های گذشتة تئوری پردازان غرب را ترجمه و به مثابه وحی منزل به خورد جامعه دادید ، اینكه برخی از شخصیتهای نظام را عالیجنابان سرخپوش و یقه سفیدان ... عنوان نموده و بعداً در یك حركت تله پاتی سیاسی و چرخش تاكتیكی(نه استراتژیكی)، همان شخصیتها را ناجیان پروژه اصلاحات قلمداد نمودید ، اینكه با ذره بین های قوی و دوربین های چند مگا پیكسلی دنبال شكافهای قومیتی جامعه یكپارچه ایران اسلامی گشته و بر طبل قومیت گرایی نواختید ، اینكه سعی در القاء شبهة وجود انشقاق و تباین بین جمهوریت و اسلامیت نظام نمودید ، اینكه در اجرای تئوری " فشار از پایین و چانه زنی در بالا" دوستان و همفكران شما  غائلة 18 تیر سال 1378 را ساخته و پرداخته و اجرا نموده وسرشان به سنگ خورد و ... ،  اینكه با شعار " تحمل مخالف" ، مخالفین انقلاب و نظام وحضرت امام(ره) را در آغوش گرفته و حلواحلوا كردید و در مقابل مخالفین و منتقدین داخل نظام بر خود را برنتابیده و با بدترین نوع ممكن برخورد نمودید،     اینكه با شعار " چندصدایی" با جذمیت و دگمیّت كم نظیر به مخالفت و برخورد با صداهای مغایر صدای خودتان پرداخته و در عمل ، تك صدایی را راهبرد محتوم جامعه نشان دادید، اینكه با شعار پلورالیسم و تكثرگرایی ، از یك طرف طمع دست یازی دشمنان بر جامعه را بلحاظ فكری ، فرهنگی و سیاسی برانگیختید و از سوی  دیگر در عمل با سر برآوردن هر جریان فكری و سیاسی مخالف و منتقد خودتان به مخالفت برخواستید.
      هرچند كه همه و یا غالب این مباحث و مسائل از نظرها مرده و در تاریخ دفن شده اند  و طرح مجدد آنها به منزلة نبش قبرنمودن آن است كه البته كراهت هم دارد ولی چه می شود كرد وقتیكه مواضع و صحبتهای اخیر جنابعالی حكایت از این دارد كه انگار گذشته فراموش شده و "مردم"، "جامعه" و "تاریخ" را فراموشكار می پندارید. 
    البته همة موارد ذكر شده به شخص جنابعالی بر نمی گردد.بلكه برخی به شخص شما ، برخی به همفكران و همراهان شما و برخی دیگر توأمان به شما و همفكرانتان بر می گردد ولی برخی از مواردی كه شخص جنابعالی اخیراً مطرح نمودید ، سئوالاتی جدّی در اذهان ایجاد نموده كه خوب است برای تنویر افكار عمومی ،‌ صادقانه و شفاف به این سئوالات پاسخ دهید : 
1-   همانگونه كه واقفید اسلام و آزادی از هم تفكیك ناپذیرند تا آنجا كه هرجا اسلام هست یقیناً آزادی هم هست. جنابعالی به گونه ای صحبت می كنید كه گویا هریك از اسلام و آزادی را دو مقولة جدااز هم ولی قابل سازش می دانید. اینگونه از اسلام وآزادی صحبت كردن با مبانی متقن دینی ما سازش ندارد و از نوع صحبتهای شما در مورد آزادی اینگونه برداشت می شود كه نوع نگاهتان به آزادی، سبقة نگاه لیبرال دمكراسی به آزادی دارد. با این توصیف، سئوال این است كه تعریف مشخص جنابعالی از آزادی چیست؟ 
2-   اخیراً گفته اید كه در آینده تلاش می كنم گفتمان اصیل اصلاح طلبی را بصورت مدوّن به جامعه ارائه نمایم.سئوال این است كه : اولاً ، آیا تاكنون تعریفی از اصلاحات نداشته اید؟ و یا اینکه آنچه تا حال می گفتید غیراصیل و رد گم کننده بود و الان پس از یک دهه می خواهید دل به دریا زده و اصیل!آنرا ارائه دهید؟، ثانیاً : در این صورت با كدام حجت عقلی ،علمی ،شرعی و اجتماعی، ‌بیش از یک دهه بر طبل غیراصیل اصلاحات كوبیدید و وقت ارزشمند مردم را گرفتید؟، ثالثاً : اگر تاكنون تعریف مشخصی از اصلاحات داشتید چرا تاكنون آنرا تدوین و بیان نكردید؟ یا اینكه قصد دارید در این تدوین جدید، تجدیدنظری بر آن داشته باشید؟
 3-   گفتید كه از شرایط كاندیدشدن شما این است كه با مردم مفاهمه كنید! می دانید كه در ادبیات سیاسی ، اجتماعی و آموزه های امام راحل(ره)، مردم ولی نعمت مسئولین و مسئولین خدمتگزار مردم هستند. و این را هم می دانید كه خدمت نیاز به مفاهمه ندارد زیرا مفاهمه طرفینی است و خدمتگزار باید خواسته ها و نیاز مردم را اجرا نماید نه مفاهمه.لذا خوب است منظورتان از این "مفاهمه با مردم" را بیان نمایید. 
4-   گفتید كه " در جامعه ما برخی کسانی هستند که دارای جمود در اندیشه ،‌خودبرتربینی در احساس و خشونت در رفتار هستند " اتفاقاً همینطور است و بلحاظ مصداقی ، آن جریان فکری است که در انجماد ایهام اصلاحات ، بیش از یک دهه در جمود مطلق فکری بسر برده و هیچ چیز غیر از آن بر نمی تابند و خود برتر بینی بر دیگران آنها اظهر من الشمس است و در غائله 18 تیر و... خشونت در رفتار را به حد اعلا رسانده اند. حال سؤال این است اگر در این رابطه مصداق دیگری سراغ دارید، بیان نمائید. 
5-   گفتید كه " همواره یکی از دغدغه های جدی من این بوده است که چرا نباید هویت     تحرک بخشی و رهبری به جامعه منتقل شود " در این رابطه توجیهات مختلفی می توان آوردکه منظور اصلی را ننمایاند. سؤال این است که به دور از هرگونه توجیهات ، منظورتان از این مسئله را بیان فرمائید. 
6-   گفتید كه " متأسفانه دروغگویی گفتمان اصلی بخشهایی از جامعه شده است كه از ایشان جز صداقت نباید انتظاری داشت ... ، این روزها شاهد ارائه برخی وعده ها و آمارهای اشتباه و غلط از مراجع رسمی هستیم"، شما با این بیان ، صراحتاً دولت و دستگاههای رسمی اجرایی را در ارائه آمار و اطلاعات به دروغگویی نسبت دادید(اگرچه این ادعا بلحاظ حقوقی یك اتهام بین و گفتاری مجرمانه است) حال با قطع نظر از منظر حقوقی، جنابعالی بر پایه واساس چه مستنداتی چنین بی مهابا سخن می گویید؟ 
7-   گفتید كه" محوریت مردم در جامعه كمرنگ شده و باید نگران محو تدریجی آن بود!"      اولاً: اگر اعتقاد به محوریت مردم دارید،‌ چرا دغدغه مندان مسائل و مشكلات مردم و حركت مردم محورانه دولت را به پوپولیسم متهم می كنید؟ و ثانیاً : براساس كدامین مصادیق و چه مستنداتی چنین  دادِ سخن می دهید؟ 
8-   گفتید كه هیچ دولتی نمی تواند وضع را به 4 سال پیش برگرداند،‌اگرچه در این رابطه گفتنی ها بسیار است، ولی خوب است بفرمائید منظورتان از این حرف چیست؟ 
9-   فرمول و معادلة اقتصادی "هزینه و فایده" مورداشارة شما در سیاستها و اداره كشور ،‌ معادله ای چند مجهولی است كه در هشت سال مسئولیت اجرایی ، قادر به حلّ این معادله نشدید. حال خوب است بفرماییدكه الان چگونه می خواهید این معادله چندمجهولیتان را حل نمائید؟ 
10- گفتید‌"ضعیف شدن جنبة كارشناسی در سیاستگذاریها سبب می شود كه علیرغم پرداخت هزینه های گزاف ، فواید كافی عاید كشور نشود" ، عدم كارشناسی و یا ضعیف شدن جنبة كارشناسی در سیاستگذاریهای دولت، دروغ بزرگی است و پرداخت هزینه های گزاف ، دروغی بزرگتر كه متأسفانه از زبان بعضیها عنوان می شود و جنابعالی هم آگاهانه یا ناآگاهانه به آن دامن می زنید! اگر واقعاً چنین است، خوب است به جای القاء شبهه ، مواردی از این دست را به صورت مصداقی ارائه نمائید؟ 
11- گفتید كه اگر عیب و نقصی در عملكرد دولت شما بود، مسبب آن موانعی بودند كه نمی گذاشتند كارها پیش برود، خوب است آن موانع ادعائیتان را به صورت صریح وشفاف بیان نمائید؟ 
12- گفتید كه " مردم ایران قریب یكصدوپنجاه سال است كه به جدّ خواهان آزادی، استقلال،پیشرفت و عدالت هستند و از همین رو این خواسته ها به همراه تعلقات دینی ، منشأ تأسیس نظامی شد كه قرار بود هم تعلق دینی و هم خواسته های تاریخی ایرانیان را تأمین كند"
اولاً: با این صحبتها معلوم نیست شما با نظام مشكل دارید یا با مردم و یا با دولت و یا با هر سه؟
ثانیاً:مردم ایران به جدّ خواهان" استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی" بودند كه پیشرفت و عدالت را در دل خویش داردوحال سئوال اینجاست كه قسمت دوّم خواسته اصلی مردم (استقلال،آزادی‌،جمهوری اسلامی) كه به شعاری ملّی و همگانی مبدل شد، از یادتان رفت یا مسامحتاً از آن عبور كردید تا دوستانتان از شما عبور نكنند؟ 
13- گفتید كه " امروز زبان رایج و رسمی با زبان مطلوب انقلاب فاصله گرفته است"  حال بفرمایید كه مگر زبان ریاست محترم جمهور جناب آقای دکتر احمدی نژاد ، كه زبان رایج و رسمی و برگرفته از زبان امام(ره) و رهبری معظم انقلاب است ، در داخل و خارج جز اسلام ، عدالت ، آزادی، مردم ، ولایت ، خدمت وانجام اقدامات اجرایی و عملی در آن جهات است؟اگر جنابعالی زبان مطلوب انقلاب را همین موارد می دانید و در عین حال كتمان می كنید، كم لطفی می فرمائید واگر از نگاه شما زبان مطلوب انقلاب،‌ زبان دیگری است ، خوب است آن را شفاف و صریح بیان نمائید. 
14- همانگونه كه می دانید بسیاری از اقدامات لازم و ضروری نظیر واقعی شدن قیمت بنزین، اجرای اصل 44 ،کوچک سازی دولت و سپردن كارها به مردم و ... در دو دولت جنابعالی و دولت قبل از شما متأسفانه انجام نشد. اینكه نخواستید یا نتوانستید ، بحث دیگری است ، ولی قدر مسلم اینكه از سوی شما و دولت شما اقدام لازم و جدّی صورت نگرفت. برای این فرصت سوزی در انجام وظایف، در پیشگاه ملّت چه پاسخی دارید؟
15- هیچكس نمی گوید و نمی تواند بگوید كه همه چیز در كشور بر وفق مراد است و نقصی در کار نیست . از آن طرف هم هیچ انسان منصفی نمی تواند تلاش صادقانه و خستگی ناپذیر، خدمات فوق العاده و كارآمدی این دولت را انكار كند.تا آنجا كه حتی دشمنان هم به كارآمدی این دولت در عرصه های داخلی و خارجی اذعان داشته و بعضاً به ناچار بیان واعتراف می نمایند.حال چگونه است كه جنابعالی در طول این مدت، حتی یك مورد از واقعیت و مظاهر خدمت دولت را ندیدید؟ انتظار این نیست كه واقعیات كارآمدی دولت را بیان نمائید ؛ ولی سؤال این است كه چرا این حقایق را وارونه جلوه می دهید؟ 
16- و به حق فرمودید كه " دروغ بدترین بد اخلاقی است ". این فرموده شما ارزشمند و زیباست و نباید صرفاً مصرف ویترینی داشته باشد.سئوال این است كه آیا این حقیقت اخلاقی را در مورد خودتان هم اعتقاد دارید؟اگر چنین است پس چرا .... ؟ 
    جناب آقای خاتمی ، علیرغم همه موارد ذكر شده ، بنده به دور از هرگونه افراط و    تفریط گریها،جنابعالی را شخصیتی قابل احترام و ظرفیتی برای نظام می دانم ، به همین جهت است كه رفتار و گفتار پارادوكسیكالیته شما را قابل توجیه نمی دانم(والّا چه بسیار مدعیان با رفتار و گفتار تناقض آلودی كه ما را با آنها كاری نیست) و معتقدم كه در سایة شفافیت مواضع و صداقت و صراحت در گفتار، می توان واقعیت موجود در عرصه های مختلف فكری،سیاسی و اجتماعی را آنگونه كه هست (نه آنگونه كه منافع سیاسی فردی و جناحی اقتضاء می كند) بهتر به مردم شریف جامعه نشان داده و بسیاری از ابهامات را رفع نمود. 
     جناب آقای خاتمی ، این سئوالات و دهها پرسش دیگر وجود دارد كه پاسخ صریح و شفاف و صادقانه به آنها ، مطالبة جدّی مردم از شماست. اگر به این سئوالات پاسخ روشن ندهید و فكر كنید كه با سكوت و یا گاهاً پاسخهای ابهام آلود سئوالات فراموش و یا منتفی می شود ، اینگونه فكركردن به مثابه  پاك كردن صورت مسئله است و خوب می دانید كه با پاك كردن صورت مسئله،مسئله حل نمی گردد. از اینرو بنده بعنوان كسیكه به این مباحث آشنایی و اطلاع دارد، شخص جنابعالی را به یك مناظرة آزاد تلویزیونی بصورت حضوری دعوت می نمایم. مناظرة آزاد از آن جهت كه هم مباحث مطروحه در این نامة سرگشاده وهم مباحث دیگری كه شما تمایل به طرح آن داشته باشید، طرح گردد و تلویزیونی از آن جهت كه این مناظره به صورت چهره به چهره و زنده و شفاف بدون تفسیر و تأویل و تحلیل دیگران، به پیشگاه مردم شریف عرضه گردد و قضاوت را به خود مردم بسپاریم.
یزدفردا
 
  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا